تقدیم به : بی مثال پایداران دلاور قهرمانشهر اشرف
ویاران وفادارشان در سراسر گیتی
پارو بزن رفیق همراه ، پارو !
امواج نا موافق را مهار باید کرد 
سهمگین تر از توفان ، تویی 
تویی اگرت توان ماندن هست . 
پارو بزن رفیق همراه ، پارو !
دریا اسبی ست زیر پای ما ، درباد 
مهمیز بزن براین دیوانه ، رامش کن 
او از فراز بزیر می آید 
ما از زیر در فراز . 
آتش بکش به جان موج ، خود موج شو . 
پارو بزن رفیق همراه ، پارو !
بهل که خدایان ندانند که ما کیستیم 
ناخدایانیم و مثل خدا می رویم . 
پنبه زاران بالا ، آتش گرفته اند 
این دودی که آسمان را گرفته است 
از کرانه های رنج است ، ای رنج رنج !  
پارو بزن رفیق همراه ، پارو ! 
بی چراغ دریایی در راه 
چراغ از دل برگیر و توان از ایمان 
بتاز بر کف آلوده امواج  دیوانه  
با دو بال دریایی ، به پیش رو ! 
موج بر موج دیوارند و تو پرنده یی 
تا پشت سقف آسمان . 
دیوارها فرومی ریزند و پرندگان فرود می آیند 
تا آشیانه کنند جهان را جوجکان پاییزی . 
پارو بزن رفیق همراه ، پارو ! 
ما از جهان گذشته ایم و سبکبال می رویم 
چونان عقاب آتشبال برامواج عظیم توفان ها . 
از کوهساران مواج آسیمه سر ، صدای هلهله می آید 
صدای خلیج فارس ، خلیج آتش 
صدای مادرم ، صدای خواهرت ، صدای برادر، صدای پدر 
صدای پرخروش دانشگاه ، صدای زندانیان اوین و گوهردشت . 
پارو بزن رفیق همراه ، پارو ! 
صدای ایران می آید از سینه دماوند ، از قامت البرز  
صدای زوزه های مرگ می آید از بیت الفساد قاتلان . 
دریا اگر که مست کرده است 
ما با بادهٌ عشق ، سرمست تریم 
دریا اگر که دیوانه ست 
ما هم یوسفیم و هم فرهاد و هم وامق 
ما مجنون بیابان و کوه و دریاییم . 
پارو بزن رفیق همراه ، پارو ! 
این لجّه های شرور کف ، بلغم ِ مزاج قدرت اند
با آن سر شوریده و سودایی 
پارو بزن رفیق همراه ، ای عاشق موافق 
پارو بزن ! 
پارو بزن ! 
پارو بزن ! 
                                                                                                                                                                                سوم اکتبر 2009 


0 نظرات:
ارسال یک نظر