برچيده شدن نظام ولايت فقيه مبرم ترين و اولين خواست ملت بپا خاسته ايران است
سرانجام بعد از سي سال استبداد مطلق العنان و همه جانبه ، نفس بُر و آدمکش فقاهتي ، ملت صبور و ستمديده و جريحه دار غرور و عزت و شرف و اعتبار بين المللي ؛ با دست خالي چنان بپاخاسته اند که ارکان به شدت ارتجاعي ، پوسيده و فاسد و تبهکار ولي شقي فقيه را در معرض ديد جهانيان به لرزه درآورده و به رسوايي جبران ناپذير کشانده اند . تمامي شعارها يک مخرج مشترک عمده و پايه اي دارد و آن مطالبه « آزادي و دموکراسي » مي باشد . مردم جان برکف به ميدان آمده ايران نيک دريافته اند که اولين و اساسي ترين مانع تحقق آزادي حتا در مقياس حد اقل آن نظام سرکوبگر و تروريست پرور و ضد بشري ولايت فقيه هست . اين دريافت ملي ، حاصل تجربه است . درتجربه هاي تلخ و گرانسنگ بوده که مردم در بند ايران به نخستين راه حل اساسي يعني ساقط کردن نظام ديکتاتوري لگام گسيخته ولايت فقيه رسيده اند . اصولاً موضعگيري هاي مبتني بر تصميم و اراده عمل بايد استوار بر شناخت تجربي و آگاهي لازم باشد . و امروز به شادماني مي توانيم بگوييم که ملت ما بدين نکته و نقطه رسيده است که با دست خالي و بدون حمايت خارجي و فقط با سلاح عزم و اراده و ارزاني داشتن جان و هستي به خيابان هايي به خروش و فرياد درآمده اند که در اشغال لباس شخصي هاي مسلح آدمکش و تک تيراندازان کمين کرده مي باشد . اين هم يکي ديگر از نشانه هاي بارز نامردي توأم با بيم و هراس و مکرو حيله نظام ولايت فقيه هست . ديگرآنکه خامنه يي مي ترسد سپاه را به سرکوب همه جانبه و كشتار آزاديخواهان ايران به خيابان ها بفرستد که مبادا نتيجه معکوس داشته باشد . يعني هم شقه و شكاف حاكميت تشديد شود و همه قيام مردم به سمت راديكاليزه شدن پيش برود. ما امروز بعينه مي بينيم که رژيم حاکم در تماميت خود شکافي پرناشدني پيدا کرده و به تمام سازمانها و نهادهاي آن راه برده است ، از روحانيت گرفته تا سپاه و بسيج و ديگر نهاد ها . اين شكاف و شقه همزمان با جوشش انقلابي مردم ، بيانگر سرنگوني محتوم نظام ولايت فقيه است . بنا براين بايد كوشيد تا اين شكاف و شقه را تعميق كرد و بايد از هر ميزان جدائي و فاصله گرفتن از ولي فقيه حمايت و استقبال نمود تا به خواست مردم قهرمان ايران دعواي جناحها بر سر سهم خواهي به دعواي عليه ولايت فقيه تبديل شود و مردم قهرمان ايران بتوانند بساط نظام ولايت فقيه را برچينند. وظيفه تمامي مبارزان آزاديخواه است که با تمام قوا عليه صف ولايت فقيه قد برافراشته و متحد شوند . در قانونمندي سياسي ، هرزمان شرايط و مقتضيات خاص خود را دارد و لاجرم موضعگيري متناسب با آن . شرايط حساس امروز را فراتر از هرتحليلي ، از مطالبه مردم بپاخاسته و شکل و نوع صف بندي موجود مي توان فهميد . امروز براي کوتاه کردن راه و رسيدن به هدف يعني انحلال و اضمحلال ولايت فقيه نبايد به گذشته افراد نگاه کنيم و اگر موضعگيري آنان و فاصله گيري آنان از ولي فقيه جدي و قاطع است نبايد به دليل گذشته ، از آنان حمايت نکنيم . ترديدي نيست که عدم حمايت از چنين جدايي ها و فاصله گرفتنها مستقيماً به جيب ولي شقي فقيه ريخته خواهد شد . نگارنده يک لائيک است اما در تاريخ و تاريخ تشيع امثال « حرّ رياحي » نسبتاً کم نبوده است . البته چه بهتر بود که درزمان خميني خونريز دجال ، برکنار از هواي نفساني و شخصي ؛ عاقبت انديشي مي کردند و جلو اينهمه تلفات و خسران و زيان همه جانبه ملي را مي گرفتند . امروز هم دير نيست و بايد ايستاد و قاطعانه و خالصانه جبران کرد و بخواست ملت پاسخ مثبت داد . آدم ها در هر رده و سطح و مرتبه در تغيير اند . اگر اين تغيير جدي بود بايد استقبال کرد ، حمايت کرد و اين نه تنها نشانه ضعف و باختگي نيست بل نمودار يک فضيلت اخلاقي و يک وظيفه ملي و آزاديخواهانه راستين مي باشد . دراين رهگذر نبايد به بهانه جويان ، مخالفان هميشه درکمين و تمام خواه روي کاغذهاي اطلاعيه و نشريه اعتنايي کرد . اين قبيل افراد کارشان طي سال ها حرفه يي شده و يا حداقل معتاد اينگونه خصلت هاي بي تأمل خود شده اند و شايد عارضه يي باشد حاصل اقامت طولاني درخارج کشور . ملت ايران که مستقيماً هدف اول تمامي فشارها و مصائب نظام ولايت فقيه بوده و هست ، کلاس درس خود را دارد . همه مبارزان راستين آزاديخواه و ضد استبداد ، بي نياز از درس گرفتن از کلاس ملت نيستند . درس هايي که مردم در پروسه عمل مي دهند ، هردرس مدت و زمان خود را دارد ، نمي شود درماه اول ورود به کلاس ، کارنامه آخرسال را دريافت کرد ولي پله پله ؛ چرا . درس امروز ما که از ملتمان داريم جمع کردن تمامي قوا براي خلع و سرنگوني نظام ولايت فقيه هست که مقاومت ايران چند دهه با تمام قوا براي تحقق آن در صحنه نبرد ايستاده است . اگر کساني به هر دليل نخواهند بياد بياورند ولي تاريخ سي ساله اخير بياد دارد و به ثبت رسانده است که اختلاف رهبر مقاومت ايران مسعود قهرمان با خميني دجال جنايتکار برسر پست و مقام نبود که اگر تسليم آن خونخوار مي شد به راحتي در دسترس بود . مسعود که در مايه و استعداد و لياقت کم از ديگران نبود که در حوزه قدرت استبدادي به تمکين و اطاعت پست بالايي نداشته باشد . مسعود و سازمان مجاهدين خلق دربرابر خميني و خمينيسم با تحمل زيان هاي سنگين ايستادند و آزادي را فرياد کردند ، همان گوهر گرانبهاي آزادي که مردم امروز با نثار خونشان آن را مصمم شده اند . اين يک امتياز بزرگ براي سازمان مجاهدين خلق و شوراي ملي مقاومت و قهرمانشهر اشرف است و دراين ترديدي نيست . پروسه مخوف و خونين خميني و ميراث شيطاني او به درازا نمي کشيد اگر هوشمندان سياسي دلسوز ملت ، آن روز بر بيعت خود با يک خميده پشت ساديستي ، پاي نمي فشردند . بحث آن روزها نيست اما کسي هم حق ندارد به طلبکاري وسرزنش مقاومت ايران درآيد که اين مقاومت نجنگيد و متحمل آنهمه مصايب همه جانبه نشد مگر براي آزادي و دموکراسي که حق مسلم ملت ايران است . و موضعگيري امروز رهبر مقاومت ايران اين حقيقت را بارديگر به اثبات رسانده است . مقاومت ايران بنا به خواست ملت به صحنه نبرد آمده ايران و مجموعه ضرورت هاي زماني ديگر که قابل بحث و روشنگري اند ، با کساني ست که در صف پيکار با نظام ولايت فقيه به صداقت و صرف قوا ايستاده اند . سلام به اشرف قهرمان سمبل مقاومت بي نظير در برابر استبداد حاکم و سلام بر تمامي آزاديخواهان راستين .
0 نظرات:
ارسال یک نظر