این « سخن سلاح » در مراسم احترام به شهدای قهرمان شیرانشهر اشرف
با حضور مریم قهرمان پرچمدار آزادی بعنوان ادای دینی نه درخور ، خوانده شد .
این خونین کاکُل سرفرازی ها
برتارک تاریخ نشسته است ، به سال ها
ای جلادها !
چه بی خبر هستید ، ای جلادها !
چه بی رحم و ضعیف و ترسو
حقا که نامردی ست سلاح برروی سلحشوران بی سلاح کشیدن .
وشما
همان نامردان نامردید .
این چهره های گلگون ، وین استخوان های شکسته
راه بر تو بسته اند ، ای نافقیه افیونی
درشهر شهر ایران و درهرمعبرش .
چه بی خبر هستید ، ای جلادها !
کی توانید که بگیرید و به یغما ببرید
تاجوار شرف از شهرشرف .
بی سلاح و خونین کفن و بشکسته کمر
باز آنان قهرمانان شرف تاریخ اند .
چه بی خبر هستید ، ای جلادها !
اشرف همان شرف می ماند و تو
همان بی آزرم سپید چشم رسوای مسلخی ، ای همیشه بی شرف
اشرف ،
قلمرو فتح غاصبان قصّاب نیست
جگرگاه نعره های بلند آزادی ست
همان خروشان فریادهای تهران است
که چُرت منقلی تورا پاره می کند ،
ای خلاصه و عصارهٌ هرانگلی .
فهم جغرافیایی تسخیر ، ازآن تو ای کودن دیوصفت !
درقله های سربلندی تاریخ است ، مکان انسانی .
اشرف ،
مضمون مقاومت است میان رزم آزادی با استبداد
فلوت شبانه ات را با حبه یی از آتش دوزخ
بردار و مرگ خویشتن را ساز کن
پُکی بزن ای مفلوک ، ای بیچاره
که دردت با خون آزادگان وطن
درمان نمی شود .
چه بی خبر هستید ، ای جلادها !
ما ،
گریه نخواهیم کرد برپیکر پاک شهیدان قهرمان
چون فردا ،
درآبرو یافتگی ، خنده ها خواهند کرد گرگان بیابانی
برجنازه های شما .
امروز ، روز رستاخیز است ، روز داوری
تا محضر عدالت چند گامی بیشتر نیست
این آخرین هجمهٌ محتضرانه ات ای نافقیه سلاخی
گناهی زشت تر .
چه کسی آن بالاست ، هم کنار شیرانشهر به کمین
که می خواهد چوپانی کند گله گرگ ها را
حتا اگرش افیونی یا گرگی که نه مالک خویش است ، نه عراق
وفقط ،
نور یک هیزم تر از دوزخ خود ساخته جلادان .
0 نظرات:
ارسال یک نظر