۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

چــــه بی خــــبرهســـتید ، ای جــــلادها !


رحمان کریمی



این « سخن سلاح » در مراسم احترام به شهدای قهرمان شیرانشهر اشرف

با حضور مریم قهرمان پرچمدار آزادی بعنوان ادای دینی نه درخور ، خوانده شد .



این خونین کاکُل سرفرازی ها

برتارک تاریخ نشسته است ، به سال ها

ای جلادها !


چه بی خبر هستید ، ای جلادها !

چه بی رحم و ضعیف و ترسو

حقا که نامردی ست سلاح برروی سلحشوران بی سلاح کشیدن .

وشما

همان نامردان نامردید .

این چهره های گلگون ، وین استخوان های شکسته

راه بر تو بسته اند ، ای نافقیه افیونی

درشهر شهر ایران و درهرمعبرش .


چه بی خبر هستید ، ای جلادها !

کی توانید که بگیرید و به یغما ببرید

تاجوار شرف از شهرشرف .

بی سلاح و خونین کفن و بشکسته کمر

باز آنان قهرمانان شرف تاریخ اند .


چه بی خبر هستید ، ای جلادها !

اشرف همان شرف می ماند و تو

همان بی آزرم سپید چشم رسوای مسلخی ، ای همیشه بی شرف

اشرف ،

قلمرو فتح غاصبان قصّاب نیست

جگرگاه نعره های بلند آزادی ست

همان خروشان فریادهای تهران است

که چُرت منقلی تورا پاره می کند ،

ای خلاصه و عصارهٌ هرانگلی .

فهم جغرافیایی تسخیر ، ازآن تو ای کودن دیوصفت !

درقله های سربلندی تاریخ است ، مکان انسانی .


اشرف ،

مضمون مقاومت است میان رزم آزادی با استبداد

فلوت شبانه ات را با حبه یی از آتش دوزخ

بردار و مرگ خویشتن را ساز کن

پُکی بزن ای مفلوک ، ای بیچاره

که دردت با خون آزادگان وطن

درمان نمی شود .


چه بی خبر هستید ، ای جلادها !

ما ،

گریه نخواهیم کرد برپیکر پاک شهیدان قهرمان

چون فردا ،

درآبرو یافتگی ، خنده ها خواهند کرد گرگان بیابانی

برجنازه های شما .

امروز ، روز رستاخیز است ، روز داوری

تا محضر عدالت چند گامی بیشتر نیست

این آخرین هجمهٌ محتضرانه ات ای نافقیه سلاخی

گناهی زشت تر .


چه کسی آن بالاست ، هم کنار شیرانشهر به کمین

که می خواهد چوپانی کند گله گرگ ها را

حتا اگرش افیونی یا گرگی که نه مالک خویش است ، نه عراق

وفقط ،

نور یک هیزم تر از دوزخ خود ساخته جلادان .

اول آگوست 2009



0 نظرات: