۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

د وبــــا ره بـــــه خیــــا بــا ن آ ییـــــد

رحمان کریمی




دوباره به خیابان آیید

با طبل و ساز و دهل

پرکنید آسمان ایران را

از صدای آزادی ، با شعار آزادی .


مترسید ،

گرگ های خیابانی

خسته و نومید و خائف اند .

به خیابان آیید

سرود خوانان و پایکوبان و دست افشان .


درهراسند آیاتِ آیه هایشان نکبت و مرگ

این صدای قدرت نیست ، صدای وحشت است

تنوره می کشد در احتضار به قتل و انهدام .


بهمن ماه را بهمن کنید

بهمن را آوار بر معمم ابلیسان جانی وقیح !

چنان ترسی برجان پلیدشان افتاده ست

که چونان زلزله برارکان قوم لوط .


چه آبرو دادند این قصابان و سلاخان مسلخ پناه

به شمر و حجاج

به چنگیز و تیمور و محتسب

به آیشمن و هیتلر و هرکه مستبد .

ویرانه این پلیدترین پلیدان دین دکان

به فردا ،

در کُنجی به بدنامی افتاده است به لعن تاریخ

که هیچ جلاد تبهکار شیادی نیافتاده است .


دوباره به خیابان آیید

ای دلیران ایران زمین ،

ببر و پلنگ و شیران روزهای سخت سرنوشت !

بکوبید و بروبید و بریزید

این گرگ روبهان بی نظیر را

در اعماق مزبله خندق های تاریخ خونخواره ناکسان قرن .


دوباره به خیابان آیید

مثل درد در جستجوی درمان

مثل زندگی در آوردگاه مرگ و بندگی .

پیروزی از آن زندگی ست ، از آن آزادی .


دوباره به خیابان آیید !

دوباره ....


31 ژانویه 2010

0 نظرات: