۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه

عجا یب الحکا یات و حقیقت الروایا ت ( 9 )


رحمان کریمی


ــ61ــ


طبق یک خبرموثق از آرشیو محرمانه خبرگزاری « ملانا – پاسدارانا » جمیع اولاد ذکور و اناث رهبرمعظم قاتلین و غاصبین و سارقین و الا جاهلین تهران پناه جهان ، حضرت ابوی را « ولی بابا » صدا می کنند . بانی خیر این عنوان الهام شده یکی از ما تحت ذکور آن عالی مقدس است که درتاریخ عصر صاحبقران می خواند که ظل السلطان پسر خلف شاه صاحبقران ، پدر را « شاه بابا » می گفته است . آغازاده از سر بخل ورقابت ، از طبع بلیغ موروثی خود « ولی بابا » را استخراج کرده به خدمت پدر می رود . رهبرمعظم را خوش می آید جز آنکه مبادا علی بابا و چهل دزد بغداد را دراذهان عمومی تداعی کند . ابن خلف رفع نگرانی پدرمی کند که :
ــ علی بابا که باشد که اورا توان رقابت با بیت الدربار ولی بابا باشد . او چهل دزد بیشتر در خدمت نداشت . بابا ولی فقط در بغداد سی هزار دزد خونی کمر به خدمت بسته دارد . نکند الربیعی می خواهد بگوید ، بغداد است و فقط من . از آن پس بود که مستخرجه ذکور شایع و رایج اهل بیت شد .


ــ 62 ــ


خبر حل مشکل غامض سگ داری در کاخ سفید تا اندرونی بیت الدربار بابا ولی رهبر معظم به عنوان یک فتح الفتوح رسید و حسادت ها ورقابت ها را با « استکبار جهانی » برانگیخت . کم سن و سال ها ول کن آن اهم مسایل جهانی نشدند و پیوسته به دل بزرگترها نق زدند که چرا ولی بابا که پشت جهان را بخاک سیاه آورده باید دراین جبهه مات شود ؟ بایسته که مارا نیز سگی باشد . غوغا می رفت که رکن رکین نظام مقدس را همچون سونامی « منافقین ؟ » بلرزه درآورد . یکی از مادربزرگ ها به خلوت فلاتونی « آغا » درآمد و پای گلزار منقل مینوی آن عابد و زاهد روحانی به سخن نشست :
ــ آغا ! این کمترین کنیز را به فتوت خود خواهید بخشید . ما هرچه در خفا و قفای جُهّال ، شیطان بزرگ را خدمت کنیم باز از فتنه های او درامان نیستیم . حالا که آنان را عرضه مقابله با جهاد مقدس آغا ندارند ، آمده اند یک سگ ناقابل را جلو انداخته اند که قربان یک خروار سنگ وبنگ و دنگ و فنگ سپاه خودمان . رهبرمعظم ، قره نی را کنار گلزار گذاشت تا از گرمای هنر باز نماند . آنگاه گفت :
ــ می گویی میان هزاران درد بی درمان با این یکی مشکل چه کنم ؟ ما همانطور که درآمریکا لابی های گردن کلفت و زورمند داریم ، قلیلی هم هستند که یگانه دشمن آشتی ناپذیر ما را حمایت می کنند . من که سیدعلی بن حمار نیستم . نبض دولتمردان جهان را دردست دارم و می دانم که هرکدام را به چه سازی به رقص حوزوی درآورم . ما حریف همه شده ایم جز منافقین . بنابراین هرجا توطئه یی علیه نظام مقدس دیدید ، بدانید که کار آنان است واز جمله سگ کاخ سفید . چون درشریعت ما سگ نجس طاهرناشدنی ست ، آن را دربرابر ما که لشکرلشکر گرگ و کفتار داریم ؛ جلو آنتن های خبری انداخته اند و آنقدر کورچشمی می کنند که انگار محمودآغایی هم وجود خارجی ندارد . به بچه ها بگویید اگر به گرگ مباشری چون محمود قانع نیستند ، پس بیایند خود مرا به دنبال خود بکشانند .


ــ 63 ــ


رهبر معظم پای گلزار منقل تازه مشغول یکی دو دم نواختن قره نی شده بود که یکی از ابن خلف های ذکور از در، درآمد و دوزانوی ادب و تمنا با شرم برزمین گذاشت و میان دود ودم اصوات ملکوتی پدر ؛ به سخن درآمد :
ــ ولی بابا ! این حلال زاده قصد مُزدوج شدن را دارد .
ابوی یعنی رهبر معظم ، فوتی در اسباب هنرو طرب بکرد و بگفت :
ــ انشاء الله مبارک است ! نام آن ضعیفه مؤمنه منتخبه چه باشد ؟
آغا زاده گفت :
ــ ولی بابا ! اسمش اشرف است .
سراپای رهبرمعظم منقلی را چنان برقی ساطع و لامع برگرفت که رعشه براندامش افتاد و گفت :
ــ حاشا ... محال است بله بگویم . این اسم مرا به شدت اذیت می کند . به آن حساسیت دارم . اگر منافقین اینجا هم رخنه نکرده اند ، برو دنبال دیگری .
ـــــــــــــ
ادامه دارد

0 نظرات: