انقلاب بزرگ سرمایه داران جهان 
درسرزمین نفت و بازار و استبداد 
کودتایی نوین ، 
با شرکت مردم  و پرچمداری روشنفکران جهان اندیش . 
دوران استخدام  نخبگان اوباشان در سال هزارسیصد وسی ودو بسر رسیده است 
اوباشان آماده هر جنایت ، بسیار 
امامی باید تا به معجزه یی  ، همگنان را برخیزاند . 
تا خیزش خلق  برای حلق آویز خیابان های در اشغال 
فاصله یی  میان دیدن و ندیدن هست . 
میان  محاورهٌ  پیش پرده های سیاست 
این قدیمی ترین  مرد مغبون  سیاسی  
سرگردان  بازیگران  بسیار است . 
ما ، هم چنان  
پشت صحنه را  نمی بینیم . 
سرمشق  تازه سرمایه  برای جهان  بی سرمایه 
آن  نظم  نوینی ست  که ما آن را در ناباوری های هنوز خویش 
به  شوخی می گیریم  . 
برای فیلان  چه فرق می کند 
که  فنجان ها  به راست  ایستاده اند یا به چپ  
چای در خود دارند  یا  قهوه ؟ 
لوله های  نفت  شریان ها را سرشار می کند و بازار به وسعت  بلع  وهضم 
دل گرسنگی  تراست داران را  گیرم  با هزار نا سزا ، سیر می کند . 
فیلان  ، 
با خرطوم  بلند ، سفرهٌ  رنگین را  می گسترند 
و گشنگان  را به تمنایی  ، به اعتراض  وخواهش  وامی دارند . 
این داستان  «  دایی جان ناپلئون »  نیست 
حکایت  پر حیرت  جهانی ست  
که  با خون و ثروت  و دروغ ،  چونان همیشه  
با ما  سر مزاح دارد . 
می گویند  :  
حسرت و تکدر اوقات  را با فیلبانان  بدر کن 
و نظم  نوین  را در نظام  سرمایه  
پیدا کن . 
و من می  گویم  : 
آن وصله  نا جورم  که بر این قواره نتوانم  نشست . 
به  دعوت  طلوعی  دیگر ، از قدیم  می آیم 
در مسافت  پیموده  ، آنقدر ستمگران را بی قانونی  کرده ام که امروز 
در قانون  شما  نگنجم  . 
شهادت  ، فقط  ریختن  خون  برزمین  نیست 
واژگان  بی سرپناه  من  
شهیدان  همیشه اند . 
 
                                                ادامه دارد 

0 نظرات:
ارسال یک نظر