ــ 8 ــ
پرسید :
- میهنت کجاست ؟
گفت :
- آنجا که میهن پرستان را به آیینی بردار کنند که برای دولتمردان شما ، ارزش اعلام خبر نداشته باشد !
ــ 9 ــ
یکی درمانده در کار جهان ، از دیگری پرسید :
- چه وقت بازار فروش اسلحه گرم و پررونق می شود ؟
پاسخ داد :
- آنگاه که ترس از لولویی باشد .
ــ 10 ــ
- چرا غرب ، یوگسلاوی را پس از تکه تکه کردن به دلیل آنکه دراروپا بود به راحتی آرام کردند اما در عراق ، افغانستان ، لبنان و فلسطین و ام القرای همه فتنه ها یعنی ایران آخوند زده نمی توانند و مثل خر در گل گیر کرده اند ؟ !
- از من می پرسی ؟
- پس از کی بپرسم ؟
- از فروشندگان بزرگ بین المللی اسلحه در خاورمیانه زرخیز و خرخیز .
ــ 11 ــ
جوانی به دختری گفت :
- تورا عاشق شده ام .
دختر گفت :
- چون چک و پوز و قد وقواره ات بد نیست موافقم اگر شغل نان و آبدار و خانه یی دلواز درشمال شهر داشته باشی .
جوان پرسیدش :
- مگر عشق را نمی شناسی ؟
- خیلی خوب می شناسم عشق را مخصوصاً زیر رگبار تازیانه ها و اوقات چه کنم ها !
ــ 12 ــ
- در میان قوافل جنوبی های جهان ، چه کسانی از دزدان هراسی ندارند ؟
- دولتیان که شریک دزدند و نارفیق قافله .
ــ 13 ــ
- چرا آمریکا و اروپا جلو افعی خطرناکی چون رژیم ملا – پاسدار حاکم برایران ، جدی نیستند ؟
پاسخ ارشمیدسی :
- یافتم ! یافتم !
چون این ماری ست که خودشان از جعبه بیرون آورده به جان منطقه انداخته اند . دست پروده را پروراندن به از آنکه در کسادی بازار سر به دیوار کوبیدن .
ــ 14 ــ
ملحدی زایری را در راه دید و گفتش :
- تو خدا را در جزیرة العرب می بینی و من در غوغای نفت و اسلحه و بازارهای پرمصرف خاورمیانه زرخیز و خرخیز .
زایر به غضب باز گفت :
- پس قتلت واجب شد .
ملحد به خنده گفت :
- اول در گرمابه شهر خدایت مکه ، واجبی کن تا بعد به واجبات شرعی ات برسی !
ــ 15 ــ
بنا به یک روایت به ثبت نرسیده عهد عتیق که بعضی پژوهشگران عهد جدید آن را تأیید اما صدایش را درنیاورده اند ، بعد از ظهور برادران شرلی انگلیسی و علامه !! مجلسی و پسر درعصرصفویه ، خداوند شیطان را از سمت خویش معزول و ملا را جایگزین او برای ایجاد فتنه و وساوس دنیوی کرد .
ــ 16 ــ
- چرا گریه می کنی ؟
گفت :
- مگر از بلندگو نمی شنوی که « آغا » ی مظلومان خامنه یی دارد در نماز جمعه خطبهٌ حجاج بن یوسف ثقفی می خواند . دلم برآن مظلوم ماضی و این مظلوم حاضر به درد آمده است !
ادامه دارد
0 نظرات:
ارسال یک نظر